نویسندگان: فرید نوری/عبدالحکیم حسینی – ولادت امام ابوحنیفه رحمه الله در یکم ذی الحجه: نام ایشان نعمان بن ثابت بن زوطی و کنیه اش ابوحنیفه می باشد. ایشان در خانواده ای چشم به جهان گشود که از نظر مکنت، ثروت و سخاوت در درجه ی بالایی قرار داشت. پدرش در کوفه با پارچه فروشی امرار معاش می نمود. اصالت او کابلی (پایتخت افغانستان) است. امام در یکم ذی الحجه سال ۸۰ هجری در کوفه و در زمان خلافت عبدالملک بن مروان متولد گشت. با توجه به وضعیت مالی خانواده، کسب دانش از اولویت های اولیه امام بود. ایشان در حلقه های علم کلام، حديث و فقه در مساجد شرکت می کرد و در همین حلقه ها بود که متوجه استعداد و ذکاوت او شدند و او را به فراگیری دانش ترغیب نمودند. در آن دوره، کوفه از لحاظ علمی جایگاه بالایی داشت و طبیعی است که در چنان محیطی می توانست استعداد خویش را به مرحله ی آزمایش در آورد. از شاخص ترین اساتید او می توان به حماد بن ابي سليمان فقیه کوفی که به مدت ۱۸ سال نزد ایشان فقه و حدیث آموخت، اشاره نمود. همچنین از ابراهیم نخعی و شعبی برای آموختن فقه بهره جست و از امام عاصم، قرائت قرآن را فرا گرفت. قدرت استنباط و تسلط بر مفاهیم و معانی آیات، امام را به شخصیتی متمایز و شاخص تبدیل نموده است. هیچ گاه بدون تحقیق و تفحص حدیثی را نمی پذیرفت و به حدی دقت می نمود که جای شک و شبهه ای باقی نماند. نبوغ علمی ایشان به حدی رسید که از استادانش سبقت گرفت و توانست با تکیه بر کتاب و سنت، منهج مستقلی را پایه گذاری کند و امت را به رشد بالایی برساند. شاگردان ایشان از جمله أبو يوسف و حسن شیبانی در ترویج منهجش کوشیدند و مکتب فکری ایشان را به جهانیان رسانیدند. بیشتر مسلمانان هندوستان، پاکستان، بنگلادش، ترکیه، افغانستان، آسیای مرکزی و قسمتی از شرق ایران تابع مذهب حنفی اند. در طول مسیر زندگی، حاکمان اموی و عباسی بارها منصب قضاوت را به امام پیشنهاد دادند، اما ایشان تسلیم مکر و حیله ی آنان نشد و زنجیر و شلاق حاکمان را به جان خرید و از عقاید خویش دست نکشید. سرانجام از ستم حاکمان به مکه رفت و به تدریس فقه و حدیث مشغول شد. با روی کار آمدن حکومت عباسی به بغداد بازگشت و این بار هم به علت نپذیرفتن منصب قضاوت چندین بار به زندان رفت. پس از وفات حماد، ابوحنیفه به تدریس فقه پرداخت و استعداد خویش را به مرحله ی اجرا در آورد. بیشتر شاگردانش افراد پخته ای بودند که می توان آنها را «شاگردان کبار» نامید. وفات أبوحنیفه: ایشان در سال ۱۵۰ هجری در بغداد وفات نمود. – قتل عام بخارا در چهارم ذی الحجه: در تاریخ چهارم ذی الحجه سال ۶۱۶ ه.ق چنگیزخان مغول با سپاهش وارد بخارا شد و کشتار هولناکی به راه انداخت. شهر بخارا یکی از زیباترین شهرهای جهان اسلام در قلب آسیا به شمار میرفت. این شهر مرکز علوم و زادگاه بسیاری از دانشمندان و علمای اسلام بوده است. بخارا توسط فردی به نام قتيبه بن مسلم باهلی از سرداران سپاه خليفه ی اموی فتح شد و از آن پس بخارا به یکی از بزرگترین و مشهورترین شهرهای اسلامی در آن زمان تبدیل شد. در سال ۶۱۶ ه.ق که حمله ی مغول آغاز شد، سلطان محمد خوارزم شاه تنها ۲۰ هزار سرباز را برای دفاع از بخارا قرار داد و این تعداد در برابر سپاه مغول بسیار اندک بود. هنگامی که چنگیز به بخارا رسید تنها در سه روز سپاه خوارزمشاهیان را شکست داد. مردم شهر بخارا که بیدفاع شده بودند تصمیم گرفتند شهر را به مغولها تسلیم کنند، تنها به این شرط که مال، جان و خانواده آنان در امان بمانند. سپاه مغول شرط آنان را پذیرفتند و در تاریخ چهارم ذی الحجه وارد شهر شدند. اما چنگیز پس از ورود به شهر هزاران نفر از مردم بی دفاع شهر را قتل عام کرد و حتی به کودکان و پیران نیز رحم نکرد و زنان و دختران به اسارت گرفته شدند. چنگیز و سپاهیانش تمام شهر را ویران کردند و مسجد جامع شهر را به اصطبلی برای اسب های خود تبدیل کردند. چهارم ذی الحجه به روزی سیاه و فراموش نشدنی در تاریخ اسلام تبدیل شد؛ روزی که در آن کتابخانه ها و مدارس شهر ویران شد و کودکان مسلمان سر بریده شدند. این کشتار هولناک، شروعی برای قتل عام دیگر شهرهای اسلامی به دست مغولان بود. – وفات امام محمد باقر رضي الله عنه در هفتم ذی الحجه: نام ایشان محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب هاشمی قریشی است. مادرش أم عبدالله دختر حسن بن علی بن أبي طالب است. ایشان سال ۵۶ هجری، ۴ سال قبل از شهادت امام حسین رضی الله عنه دیده به جهان گشود. خانه ای که در آن رشد یافت سرشار از تقوا، علم و عبادت بود که در شخصیت و نمو ایشان تأثیر بسزایی داشت. با این نسب، امام باقر از دو جهت، شرف انتساب به رسول الله صلى الله عليه و سلم را دارد، از طرف جد پدری حسین و از طرف جد مادری اش حسن. ایشان از نبوغ علمی بالایی برخوردار بود و او را به «باقر» ملقب نمودند. إبن منظور در لسان العرب می گوید: محمد بن علی بن حسین را «باقر» می گفتند؛ زیرا علم را شکافت و اصل آن را شناخت و فرع آن را استنباط نمود. اصل (بقر) به معنای شکافتن و توسعه دادن است. ایشان در تفسیر قرآن تبحر فراوانی داشتند که از پدر خویش و اصحاب رسول الله و تابعین فراگرفته بودند. اقوال فراوانی در زمینه تفسیر از ایشان به ارث رسیده است. امام محمد باقر ۲۴۴ حدیث در کتاب های نه گانه ( صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن نسائی، سنن أبوداود، سنن إبن ماجه، مسند أحمد بن حنبل، موطأ مالک و سنن دارمی) روایت نموده است. اساتید ایشان: از دلایل نبوغ علمی ایشان می توان به اشتیاق فراوان او به علم آموزی و فراگیری علم از جمع صحابه و بزرگان تابعين برشمرد. خداوند علاوه بر زیرکی و هوشیاری، بهترین معلمان را به او ارزانی کرده بود. از جمله اساتید او میتوان به عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب، جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصاری، عبدالله بن عمر بن خطاب، عبدالله بن جعفر بن أبي طالب، سعید بن مسیب، عطاء بن يسار هلالی، إبن حنفیه و … اشاره نمود . با توجه به تقوا و ذکاوت ایشان، طلاب علم برای فراگیری حدیث و … به سوی او هجوم می آوردند تا از دریای علم و حکمت او بهره گیرند و از او روایت کنند. عتبه کندی از جمله کسانی است که از امام محمد باقر روایت کرده است. بسام بن عبدالله صیرفی، حرب بن سريج، ربيعة بن أبی عبدالرحمن (ربيعة الرأى)، عمرو بن دينار المکی و … امام باقر، امامی فقیه بود. دوران این بزرگوار، دوران شکوفایی علم و دانش بود. در کنار ظهور امام باقر در میدان علم، ائمه برجسته و بزرگی که تاریخ به بزرگواری آنان در این میدان گواهی داده ، برجستگی خویش را نشان دادند. برخی از آنان عبارتند از: سعید بن مسیب، عبدالله بن ذكوان و عطاء بن أبی رباح و …… وفات ایشان: در تاریخ وفات این بزرگوار بين مورخین اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر تاریخ نویسان قائلند که ایشان در سال ۱۱۴ هجری وفات نموده است. وی در حمیمه (قریهای در منطقهای از اطراف مکه که آب و درخت فراوانی دارد.) وفات نمود. او را به مدينه آوردند و در بقیع نزدیک قبر عباس رضي الله عنه به خاک سپردند. – شهادت سیدنا عثمان رضي الله عنه در هشتم ذی الحجه: سیدنا عثمان دوازده سال از ابتدای سال ۲۴ هجری شروع و در پایان سال ۳۵ هجری زمامدار امور مردم بود. امير المؤمنین و خلیفه بود. در شش سال نخست خلافت او، هیچ کس علیه او اقدامی ننمود، اما به تدریج از نیمه دوم خلافت او حوادثی روی داد که مورخان، آن را حوادث فتنه نام نهاده اند. این فتنه، سرانجام در سال ۳۵ هجری منجر به شهادت عثمان شد. در این میان، فتنه گران مقدمات و زمینه های حوادثی را پدید آوردند که نه تنها قتل خلیفه مسلمین را به همراه داشت، بلکه امت را در گرداب جنگها و نزاع های متعددی گرفتار آورد. از عوامل و زمینه های بروز فتنه می توان به وجود گروههای تأثیرگذار در تغییرات اجتماعی و فرهنگی عهد عثمان، خروج بزرگان صحابه از مدینه، تعصبات جاهلی، توقف روند فتوحات، توطئه دشمنان کینه توز و … اشاره نمود. در اواخر عهد عثمان، اوضاع و احوال جامعه به گونه ای بود که مردم پذیرای هر نوع دروغی بودند. فتنه انگیزان نیز که در ابتدا به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر، والیان و امرای دستگاه خلافت را مورد انتقادات شدید و گاه اتهامات ناروا قرار داده بودند به تدریج نوک پیکان حملات ناجوانمردانه خود را به سمت شخص خلیفه مسلمین گرفته و به او افتراء و دروغ می بستند. مهمترین انتقادات و اتهاماتی را که متوجه خلیفه بود، می توان در حوزه های زیر خلاصه نمود: اقداماتی که عثمان، پیش از به خلافت رسیدن انجام داده بود، مانند عدم حضور در تعدادی از غزوات و موقعیت های حساسی مانند حدیبیه، سیاستهای مالی عثمان، مانند شیوه ی پرداخت پاداش ها، سیاست های اداری او؛ مانند به کار گماشتن خویشان و نزدیکان و نیز شیوه او در انتصاب والیان و امراء، اجتهادات و فتاوای او در مورد توسعه مسجدالحرام و مسجدالنبی و تدوین مصحف واحد قرآن، نوع رفتار او با اصحابی مانند عمار، ابوذر و إبن مسعود. در میان این فتنه گران، یکی از خطرناکترین و برجسته ترین افرادی که توانست با سوء استفاده از فضای موجود آن روزگار تأثیری شگرف در روند اتفاقات آن روزها بجا گذارد، عبدالله بن سبأ یهودی بود. – وفات امام زمخشری رحمه الله در نهم ذیالحجه: أبو القاسم، محمود بن محمد بن احمد زمخشری در ۲۷ رجب سال ۴۶۷ هجری در روستای زمخشر از توابع خوارزم شمال کشور (ترکمنستان امروزی) در خانواده ای فقیر و متدین دیده به جهان گشود. ایشان قسمت فراوانی از عمر خویش را در مکه و در کنار خانه ی خداوند گذراند، از این رو به «جارالله» ملقب گشت. همچنین بخاطر تبحر در علوم مختلف لقب «فخر خوارزم» را نصیب خویش گردانید. امام در جامعه ای رشد یافت که رسوم، آداب و عقاید و فرقه های گوناگون و حرکت های علمی مختلف مانند حدیث، تفسیر، تاریخ، لغت، ادبیات، فلسفه و … وجود داشت که در شخصیت او تأثیر فراوانی داشت. فخر خوارزم برای تحصیل علم سفرهای مختلفی به سرزمین های بخارا، خراسان، اصفهان، بغداد و مکه داشت که در این سفرها در حلقه های درس شرکت می کرد و با علماء به مناظره و بحث می پرداخت. در سفرش به بخارا، پایش شکست و مجبور شد آن را قطع کند و پای چوبین جایگزین آن کند. نتیجه ی این سفرها و گردش علمی؛ نبوغ، رشد فکری و تبحر در علوم اسلامی بود و در زمینه نظم و نثر پیشرفت فراوانی کرد و شهرت جهانی پیدا کرد. در طول سفرش؛ نزد أبوعلي الحسن بن مظفر نیشابوری، أبو مضر محمود بن جرير الضبی اصفهانی، أبوسعد شقانی وشيخ الإسلام أبي منصور حارثی و … زانوی تلمذ زد. ستایش زمخشری از کشاف: «تفاسیر قرآن در دنیا بیشمار است، اما به جانم سوگند در این میان «کشاف» من، بیمانند است. اگر در جستجوی هدایتی، پیوسته آن را بخوان، که نادانی چون درد است و کشاف من، بسان دارویی شفابخش» سرانجام در شب عرفه، نهم ذی الحجه در سال ۵۳۸ هجری در گرگان وفات نمود و در مقبره ای بیرون از شهر خوارزم به خاک سپرده شد. – مجمع كِلرمون در نهم ذیالحجه: شورای کلرمون به ریاست پاپ اوربان دوم در تاریخ نهم ذی الحجه سال ۴۸۵ ه.ق در شهر «كلرمون فران» فرانسه برگزار شد. اعضای این مجمع متشكل از روحانیون، پادشاهان، دوکها، شاهزادگان اروپایی و نیز افراد غیر روحانی بود. تصمیماتی که در این شورا گرفته شد پایه های اسلام را هدف قرار می داد. مهمترین تصمیمی که در آن گرفته شد جرقه ی ابتدایی جنگهای صلیبی بود و تاریخ نگاران اهداف این شورا را سرآغازی برای شروع جنگهای صلیبی قلمداد میکنند. پاپ اوربان دوم در سخنرانی خود با دادن وعده های مادی و معنوی سعی کرد مسیحیان را برای جهاد علیه مسلمانان تحریک کند. او اشغال شدن سرزمین مقدس به دست مسلمانان و اذیت و آزار زائران مسیحی به وسیله مسلمانان را بهانه ی این جهاد قرار داد، و این در حالی بود که مسیحیان بدون هیچ مزاحمتی از جانب مسلمانان می توانستند به عبادت و زیارت مشغول شوند. پاپ می گوید: «شما باید تمام مردم را از هر طبقه و خانواده ای که باشند برای جنگ با بت پرستان (مسلمانان) برانگیزید … ثروتمندان و فقیران را تشویق کنید که آن ملت سرکش را سرکوب کنند. این فرمان مسیح است که هر کس به سوی شرق حرکت کند و بمیرد گناه او بخشیده خواهد شد. آنها به کشورهای شما یورش برده اند و تنگه ی سان جورج را اشغال کرده اند؛ این ترکان کلیساها را خراب و سرزمین پروردگار ما مسیح را غارت کرده اند، از این رو من به شما متوسل شده ام، البته این من نیستم که به شما متوسل شده ام بلکه خود پروردگار به شما متوسل شده است که برای جنگ بر ضد کفار بسیج شوید.» بدین ترتیب مسیحیان بسیاری آماده نبرد علیه مسلمانان شدند. سپاه صلیبی وقتی به بیت المقدس رسید؛ هزاران مسلمان را قتل عام کردند و حتی به زنان و کودکان خردسال هم رحم نکردند و مساجد و خانه ها را غارت کرده و به آتش کشیدند. این کشتار که پس از تسخیر بیت المقدس روی داد، رسوایی منحصر به فردی برای صلیبیون به بار آورد و به عنوان همبستگی خشونت افسار گسیخته و درد و رنج و تعصب مذهبی شناخته شد. – حجة الوداع در سال دهم هجری: هجرت پیامبر صلی الله علیه و سلم از مکه به مدینه نکته ی مهم و عطفی در تاریخ اسلام محسوب می شود. پیامبر بعد از هجرت به مدینه، سه بار به مکه بازگشتند: ۱- بعد از صلح حدیبیه که برای انجام عمره وارد مکه شدند. ۲- زمان فتح مکه در سال هشتم برای پاک نمودن مکه از بساط شرک و کفر ۳- سومین و آخرین بار در سال دهم هجرت برای انجام فریضه ی حج که به عنوان حجة الوداع مشهور است. پیامبر ۹ سال در مدینه ماند و در آن مدت حجی را بجا نیاورد، سپس در سال دهم قصد ادای حج نمود و در میان مردم اعلان شد که پیامبر قصد انجام فریضه ی حج را دارد و از این رو، مردم زیادی از اطراف وارد مدینه شدند و به پیامبر پیوستند، زیرا می خواستند در این عمل بزرگ به پیامبر اقتدا نمایند. این حج با آنچه در ایام جاهلیت بود تفاوت داشت. پیامبر در ۲۵ ذی القعده پس از ادای نماز ظهر، مدینه را به قصد مکه ترک نمودند. پیامبر هنگام ورود، از طرف بالای مکه وارد شهر شد. وقتی کعبه را دید، فرمود: «خداوندا! شرافت، بزرگی، شکوه و افتخار این خانه را افزونتر کن و به تمام کسانیکه به زیارت آن می آیند شرافت و نیکوکاری بیفزا.» سپس مناسک خویش را انجام داد و آداب و رسوم حج را به مردم آموزش داد. در روز عرفه، پیامبر خدا در میان جمع بسیاری که پیرامون او را فراگرفته بودند، خطبه ی جامعی ایراد نمودند که متن آن موجود است. پیامبر تصمیم گرفت لب و چکیده ی خالص دین را در دل آنها جای دهد و از فرصت این تجمع میمون استفاده نمود و مطالبی را بیان کرد که بقایای جاهلیت را از نهاد افراد از بیخ برکند. نکته های مهم خطبه ی پیامبر: ۱- برقراری امنیت مردم و حفظ مال و خون آنان ۲- احترام به حقوق خدمتکاران ٣- پاک نمودن جامعه از سنت های جاهلی ۴- رعات حقوق زنان و نیکی نمودن به آنان ۵- رعایت حقوق دیگران و احترام به اصول برادری ۶- تمسک جستن به قرآن و سنت ٧- احساس مسئولیت همگان نسبت به قوانین الهی. پیامبر در این حج آخرين بقایای اندرز و نصیحت را به گوش مردم خواند. احساس می کرد این کاروان به تنهایی در صحنه ی گیتی حرکت خواهد کرد، پس او هم مانند پدری که فرزند خود را در قطار بدرقه می کند و بانگ بر میدارد، کاروان را به رشد و تعقل اندرز می دهد و مطالبی را یادآور می شود که تا ابد برایشان مفید و ضروری باشد. پیامبر بعد از انجام مناسک، کاروان را به طرف مدینه سوق داد، اما برای استراحت نبود، بلکه برای این که حیات مبارزه و تلاش بخاطر رضای خداوند را از سرگیرند. – نبرد دریایی سبیزا (جنگ اول لپانتو) در نوزدهم ذی الحجه: این نبرد دریایی میان ترکان عثمانی به فرماندهی کمال رئیس و ناوگان ونیزی در تاریخ نوزدهم ذی الحجه سال ۹۰۴ ه.ق در نزدیکی جزیره ی سبیزا و در خلیج لپانتو روی داد. همزمان با سقوط غرناطه (گرانادا) مسلمانان اندلس با ارسال نامه هایی که مملو از درد و اندوه بود از سلطان بایزید دوم عثمانی درخواست کمک و حمایت کردند. این نامه ها که حاوی بیدادگری ها و ظلم های اسپانیایی ها علیه مسلمانان بود، سلطان بایزید را متأثر ساخت و تصمیم گرفت به مسلمانان اندلس یاری رساند. بنابراین ناوگان دریایی عثمانی مأمور شدند که از راه دریای مدیترانه به سمت اندلس حرکت کنند که در آن زمان شرق دریای مدیترانه در تصرف ناوگان ونیزی بود. در تاریخ نوزدهم ذی الحجه نیروی دریایی عثمانی به فرماندهی دریا سالار ” كمال رئیس ” در منطقه ای نزدیک به جزیره ی سبیزا با ناوگان ونیزی وارد جنگ شد. گفته می شود این اولین باری بود که از توپ جنگی در کشتی استفاده می شد. با وجود اینکه تعداد کشتی های ناوگان ونیزی حدود ۴۰۰ کشتی بود و تعداد کشتیهای نیروی دریایی عثمانی بسیار کمتر از این بود، اما ناوگان ونیزی شکست خوردند و جزیره سبيزا به دست مسلمانان فتح شد و کمال رئیس به پیروزی درخشانی دست یافت. این پیروزی مقدمه ای برای پیروزی های دریایی دیگر عثمانی بود و این موفقیت ها، راه را برای پیشروی ناوگان عثمانی به سوی سواحل اسپانیا باز کرد و ارتش دریایی عثمانی، غرب را به شدت در معرض تهدید قرار داد. – فرمان پاکسازی غرناطه (گرانادا) از مسلمانان در بیست و چهارم ذی الحجه: در تاریخ بیست و چهارم ذی الحجه سال ۹۰۷ ه.ق پادشاه اسپانیا دستور داد که غرناطه را از وجود مسلمانان پاکسازی کنند. اندلس، زمانی یکی از کشورهای زیبای اسلامی بود وغرناطه به عنوان عروس اندلس بشمار میرفت. شاید غم انگیزترین حادثه ی تاریخ اسلام سقوط دولت اندلس و پایتخت آن غرناطه باشد. زمانیکه اروپاییان در جهل و نادانی بودند و دانشمندان را به زندان می انداختند، غرناطه با مراکز علوم و دارالفنون هایش مانند ستاره ای بود که میان تیرگی های اروپا می تابید. سپاه صلیبی در تاریخ دوم ربيع الأول وارد غرناطه شد و کاخ زیبا و با عظمت الحمراء به دست صلیبیان افتاد و آنها برچم اسلام را در اسپانیا پایین کشیدند و پرچم مسیحیت را بر فراز شهر غرناطه برافراشتند. پس از سقوط غرناطه صلیبی ها شروع به شکنجه و آزار مسلمانان کردند. آنها مسلمانان را زندانی و تحقیر نموده و مجبور به پذیرش مسیحیت می کردند. پادشاه اسپانیا فرمان داد که اسپانیا را از وجود مسلمانان پاک کنند و به فردی به نام خیمنس دستور داد که در غرناطه دادگاههای تفتیش عقاید برگزار کند و کلیسا نیز از این اقدام به شدت پشتیبانی نمود. آنها سعی در مسیحی کردن مسلمانان داشتند، اما با مقاومت مسلمانان روبرو شدند. شاه فردیناند دوم این بار دستور داد هر مسلمانی که مسیحی نشود باید کشته شود و یا اینکه مجبور به ترک اسپانیا شود. با وجود مقاومت مسلمانان سرانجام در تاریخ بیست و چهارم ذی الحجه سال ۹۰۷ هجری دستور به پاکسازی صد درصد غرناطه از مسلمانان را صادر نمود و این چنین خورشید اسلام در اندلس غروب کرد. وفات سعدی شیرازی علیه الرحمه مصادف با بیست و هفتم ذی الحجه: سعدی یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان است. وی سالیان زیادی از عمر خویش را صرف مسافرت و کسب دانش نمود. او سالها در مدرسهی نظامیه ی بغداد مشغول تحصیل بود و مدتی نیز در شام به سر برد و نیز روایت هایی در خصوص سفر او به هند، ترکستان، فلسطین و یمن نیز موجود است. سرانجام در سال ۶۵۵ ه.ق به شیراز بازگشت. دلیل شهرت اصلی شیخ اجل سعدی شیرازی دو کتاب ارزشمند او به نام بوستان و گلستان می باشد. سعدی در وصف گلستانش این چنین می سراید: به چه کار آیدت زگل طبقي از گلستان من ببر ورقی گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد گلستان و بوستان وی سرشار از نکات اخلاقی، پند و اندرز و نصیحت می باشد. سعدی، با قرآن و حدیث آشنایی فراوانی داشت و تأثیرش در آثار او مشهود است. آوازهای سعدی چه در زمان حیاتش و چه پس از مرگش تقریباً در هرجا که فارسی زبانی وجود داشت پیچیده بود. گفتنی است، إبن بطوطه جهانگرد سده ی هشتم وقتی به چین می رسد متوجه می شود که ملوانان چینی شعری را زمزمه می کنند که ابیات آن از سعدی شیرازی است. کلام سعدی تأثیر انکارناپذیری در زبان و ادبیات فارسی داشته است. بیش از ۴۰۰ عبارت تنها از کتاب گلستان وی تحت عنوان ضرب المثل وارد زبان فارسی شده است، حتی خود سعدی نیز از عالم گیر بودن کلامش آگاهی داشته است. وی این چنین می سراید: شنیده ام که مقالات سعدی از شیراز همی برند به عالم چو نافه ی ختنی آثار سعدی در قرون گذشته به زبان انگلیسی، آلمانی و … نیز ترجمه شده است و این چنین نهضت روشنگری غرب قبل از نوگرایان ایرانی تحت تأثیر کلام وی قرار گرفتند. در خصوص وفات سعدی روایات گوناگونی وجود دارد، اما صحیح ترین روایت این است که وی در تاریخ ۲۷ ذی الحجه سال ۶۹۰ ه.ق وفات یافته است.
نظرات